|
|
|
|
|
جمعه 12 تير 1394 ساعت 18:6 |
بازدید : 17113 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
اسمت میان خاطره ها چفت و بست شد
آدم پس از نوشتن اســم تـــــو پست شد
از فرط بی کسی بـه همین جا بسنده کرد
مردی که با دو قطره از اشک تو مست شد
مردی شبیه من به تویی مثل التهاب
درگیر یک حضـور سراپا شکست شد
در آخـــــرین نفس بــه خودش خط کشید و مرد
مثل همان کسی که به چشمت نشست شد
طرح من و نوازش مشکوک قلب تـــو
مثل تضاد بین ابوالفضل و دست شد
وقتـــی شنید شرط مسلمانـــی تـــــو را
صد دل نماز خواند و سپس ...بت پرست شد
------------------------------------------------------
یک شاخه گل سـرخ طواف بدنت کرد
خوشرنگ ترین آینه را دوخت،تنت کرد
می خواست تورا دست غزل ها بسپارد
آن لحظه کــه بوسید تنت را، کفنت کرد
میخواست سفر فرصت تکرار تو باشد
یک جـاده ی از جنس ابد پیرهنت کرد
مادر که سر نذر خودش شمع کم آورد
نامرد دلش سنگ شد و نذر منَت کرد
تقصیر خدا نیست زمین کن فیکون است
تقصیـــر خدا نیست زمیـــن را وطنت کرد
انگار خدا عاشق پــر پــر شدنت بود
وقتی وسط این همه نامردزنت کرد
------------------------------------------------
:: برچسبها:
شعر صاحب طاطیان ,
اشعار صاحب طاطیان ,
شعر ,
صاحب طاطیان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|